دوشنبه ۲۸ آبان ۱۴۰۳ - ۱۳:۱۵
خاطرات شهدا | ماجرای عنایت شهید برونسی به فرزندانش

حوزه/ وقتی فرزندان شهید برونسی در کنکور قبول نشدند و مورد طعنه قرار گرفتند، مادرشان از روح شهید کمک خواست. دعای او نتیجه داد و در کنکور سال بعد، هر دو با رتبه‌های عالی قبول شدند.

به گزارش خبرگزاری حوزه، همسر شهید عبدالحسین برونسی در یک خاطره‌ای از عنایت این شهید عزیز اینچنین می‌گوید:

آن سال حسین و دختر بزرگم، پشت کنکور ماندند و قبول نشدند. بین دوست و دشمن، تک وتوکی می گفتند: اینا فرزند شهید هستن و سهمیه هم که دارن، عجیبه که توی کنکور قبول نشدن!

بعضی از آنهایی که فضولی شون بیشتر است، طعنه های دیگری هم می زدند و در واقع با زبانشان نیش می زدند. حسابی ناراحت بودم و گرفته. بیشتر از من، بچه‌ها زجر می کشیدند. همه تلاششان را کرده بودند که به جایی نرسید؛ گویی دیگر امیدی به کنکور سال بعد نداشتند.

همان روزها، شب جمعه ای بود که رفتم سر مزار شهید برونسی. فاتحه ای خواندم و مدتی پای قبر نشستم. همین طور با روحش دردودل می کردم و به زمزمه حرف می‌زدم.

وقتی می خواستم بیایم، از قبول نشدن بچه‌ها توی کنکور شکایت کردم و از این که بعضی ها چه نیش و کنایه‌ای می زنند.

بهش گفتم: شما می دانی و جان زینب! شما که جات خوبه، از خدا بخواه، از حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بخواه که بچه هات امسال دیگه قبول بشن.

بنا به تجربه های قبلی، یقین داشتم دعام بی اثر نمی ماند و مدتی بعد، عجیب بود که امید بچه‌ها به قبولی انگار خیلی بیشتر شده بود؛ طوری که با علاقه و پشتکار زیادتری درس می خواندند.

کنکور سال بعد، هر دوشان با هم قبول شدند، آن هم با رتبه خوب. دوتایی هم توی دانشگاه مشهد افتادند. این را چیزی نمی دانستم جز نظر عنایت شهید.

منبع: کتاب خاک‌های نرم کوشک

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha